ببین رفیق، رسیدیم به فیلم "Never Let Go" یا همون "هیچوقت ول نکن". اسمش یه جورایی انگار داره التماس میکنه، نه؟ ولی خب، از اسمش که نمیشه فهمید چه خبره تو فیلم.
داستان از این قراره که یه مامان داریم با دو تا پسر خوشگلش، نولان و ساموئل، وسط یه جنگل خیلی بزرگ تو یه کلبه زندگی میکنن. مامانه میگه یه نیروی شیطانی کل دنیا رو گرفته و فقط اونا جون سالم به در بردن. حالا این مامانه هی توهم میزنه و چیزای ترسناک میبینه که پسراش نمیبینن ولی خب به مامانشون اعتماد دارن دیگه، فکر میکنن راسته.
زندگیشونم خیلی سخته، همش باید دنبال غذا بگردن و شکار کنن. مامانه یه قانون عجیب غریب داره، میگه برای اینکه اون نیروی شیطانی بهشون دست نزنه، وقتی از خونه میرن بیرون باید طناب ببندن به خودشون که وصل شن به خونه! انگار خونه براشون شده قلعه امن. تازه، هر روز هم باید یه وردی برای خونه بخونن که ازش تشکر کنن که داره ازشون در برابر شیطان محافظت میکنه. چه رسومی دارن!
یه روز که داشتن دنبال غذا میگشتن، ساموئل و نولان با هم دعواشون میشه. نولانِ شیطون میاد طناب ساموئل رو لگد میکنه و ساموئل بدبخت میفته زمین، از طناب جدا میشه و مچ پاش میشکنه. نولان هم که میبینه اوضاع خیطه، خودشو جدا میکنه که ساموئل رو نجات بده. خلاصه مامانه میاد مثل سوپرمن نجاتشون میده، ولی خود مامانه هم اون نیروی شیطانی رو میبینه که به شکل مادر خودش ظاهر شده! عجب فیلم ترسناکیه!
بعدش زمستون میشه و حسابی بهشون سخت میگذره. غذاشون تموم میشه و مامانه توهماتش بدتر میشه. بابای بچه ها رو میبینه، مادر و پدر خودشو، حتی نولان رو هم زخمی و داغون تو خیالش میبینه. انگار فشار زندگی زده به سرش. یهو یاد قدیما میفته، از زندگی تو شهر میگه و یه دوربین پولاروید قدیمی به پسراش نشون میده که فقط یه عکس توش مونده.
وقتی دیگه هیچی برای خوردن پیدا نمیکنن و مجبور میشن پوست درخت بخورن، مامانه میگه باید سگ خونگی رو بکشن و بخورن! نولان دیگه قاطی میکنه، طناب مامان رو میبره و مامان رو تو گلخونه زندونی میکنه، فکر میکنه اینجوری مامانه میفهمه شیطانی وجود نداره. ولی مامانه تو گلخونه باز همون شیطانه رو به شکل مادرش میبینه و جلوی چشم نولان خودکشی میکنه! وای خدا! ساموئل هم که کلا قاطی کرده، نولان رو مقصر مرگ مامان میدونه.
این دو تا برادر تنها میمونن و گشنگی میکشن. ساموئل هم روز به روز رفتارش عجیب تر و ترسناک تر میشه. نولان که میبینه اوضاع خیلی وخیمه، از طناب اضافه مامان استفاده میکنه و میره دورتر بگرده، یه جاده پیدا میکنه. یه کوهنورد میبینه که صدای کمکشو شنیده. کوهنورده که میبینه وضع زندگی اینا چه جوریه، کم کم نگران میشه. یهو ساموئل با یه تیرکمون ظاهر میشه! نولان و کوهنورده هرچی سعی میکنن آرومش کنن فایده نداره، ساموئل تیر میزنه به کوهنورده! نولان دنبال کوهنورده میره که زنگ بزنه به اورژانس، ولی کوهنورده میمیره. نولان کوله پشتی کوهنورده رو برمیداره که پر غذا بوده.
شب میشه، یه دختر جوون میاد دم خونه، میگه دختر همون کوهنورده است و دنبال باباش میگرده. ساموئل که چراغ قوه بابای دختره رو داره، ضایع میشه. دختره میفهمه یه خبراییه و فرار میکنه، ساموئل هم دنبالش میدوئه. یهو دختره قیافش شیطانی میشه و ساموئل رو لمس میکنه! انگار شیطانه تو جلد دختره رفته.
برمیگردیم به خونه، ساموئل که انگار دیگه تسخیر شده، میخواد نولان رو بکشه. خونه رو آتیش میزنه و نولان دوباره شیطانه رو به شکل مامان میبینه! نولان مامانه شیطانی رو میکشه تو یه سوراخ کوچیک تو خونه که از آتیش در امان بمونن. شیطانه پوست مامان رو میندازه و تبدیل میشه به یه موجود مارمولک مانند، ولی وقتی نولان بغلش میکنه، دود میشه میره هوا! خونه کلا میسوزه و ساموئل با همون دوربین پولاروید آخرین عکس رو میگیره.
بعد آمبولانس میاد و نولان رو از زیر آوار نجات میده. نولان میپرسه ساموئل کجاست؟ میبینه ساموئل هم نجات پیدا کرده. هلیکوپتر میرسه به شهر، معلوم میشه مامانه همه این مدت داشته دروغ میگفته و خبری از شیطان نبوده! ولی آخر فیلم ساموئل آروم به نولان میگه "اون منو بیشتر دوست داشت" و عکسی که با پولاروید گرفته نشون داده میشه، معلوم میشه که شیطانه واقعا وجود داشته و ساموئل رو لمس کرده بوده! چه پایان پیچیده ای!
حالا بریم سراغ بازیگرها و اینا. نقش مامانه رو هلی بری بازی کرده، خیلی خوب بازی کرده انصافا. کارگردانش هم الکساندر آژا است، این بشر تو ژانر وحشت کاربلده. فیلم کلا با بودجه ۲۰ میلیون دلاری ساخته شده ولی ۲۱ میلیون دلار فروش داشته، یعنی یه سود کوچیکی کرده.
نظر منتقدها راجع به فیلم هم خیلی قاتی پاتی بوده، بعضیا خوششون اومده بعضیا نه. تو سایت Rotten Tomatoes که درصد منتقدای راضی ۵۶٪ بوده با امتیاز متوسط ۵.۸ از ۱۰. میگن اتمسفر فیلم خیلی خوبه و هلی بری هم عالی بازی کرده، ولی داستانش یه جاهایی لنگ میزنه. تو Metacritic هم امتیاز ۵۵ از ۱۰۰ گرفته که یعنی نظرات متوسط بوده. تماشاچی ها هم تو CinemaScore بهش C+ دادن، یعنی نه خیلی بد نه خیلی خوب.
یه خبر دیگه هم هست، انگار استودیو میخواد این فیلم رو تبدیل به یه فرنچایز وحشتناک کنه! هلی بری هم گفته که ایده های پیشدرآمد و دنباله فیلم رو نوشتن. باید ببینیم چی میشه، شاید قسمت های بعدی هم تو راه باشه.
در کل، به نظر من اگه دنبال یه فیلم ترسناک با اتمسفر قوی و بازی خوب هلی بری هستی، "Never Let Go" میتونه گزینه خوبی باشه. ولی خب، داستانش شاید خیلی بینقص نباشه و یه جاهایی توقعت رو برآورده نکنه. ولی برای یه شب فیلم دیدن با دوستات و یکم ترسیدن، بد نیست.
دوبله فارسی (نسخه اول سانسور شده)
دوبله فارسی (نسخه دوم سانسور شده)
سانسور شده با زیرنویس فارسی چسبیده